زانکه بود و بود بود و هيچ معبودي نبود کز تو بودي و دلت بودو کسي در بر نبود
توشدي هم مصطفي و هم علي يک تن دو جا چون بديدي کز شکافي برگرفت او از فضا
زان مکان و زان زمان را در جهان محصور ساخت خلقت کل خلايق بر شما دستور ساخت
در پي دستور او گفتي بشو آن هم بشد اول خلقت براي بهر زهراي تو شد
بعد آن اربع برادر در پديد آمد ز دين
.
منتظز . ... .